توی این پست می خوام یه فیلمی رو بهتون معرفی کنم که واقعا جزو متفاوت ترین فیلم هایی هست که خودم دیدم و حتما پیشنهاد می کنم شما هم بیینید. سری بزنیم به اطلاعات این فیلم.

 

نام فیلم: The Brass Teapot

کارگردان: Ramaa Mosley

تهیه کننده: Joshua Thurston

نویسندگان: Tim Macy و Ramaa Mosley

بازیگران: Juno Temple و Micheal Angarano

کشور: امریکا

سال تولید: 2012

 

فیلم جوری شروع می شه که از همون ابتدا بهمون نشون می ده زوج مورد نظرمون از لحاظ مالی خوب نیستن. 

فیلم درباره ی زن و شوهری به اسم های آلیس و جان هست. آلیس دختری زیباست که در طول دوران دبیرستان بسیار مشهور و معروف بوده و جان پسر تقریبا دست و پا چلفتی هست که به نمی تونه شغل مورد نظر خودش رو پیدا کنه و درامد کمی داره. آلیس هم به دنبال یه کاری می گرده که درخور شخصیت اون باشه و همین طور در شان درس هایی که خونده!

خلاصه این زوج که از لحاظ مالی ضعیف هستن یه روز به صورت اتفاقی به یه مغازه ی عتیقه فروشی می رن و به یک باره آلیس متوجه یه قوری عجیب می شه که دلش به شدت می خواد اون رو داشته باشه به همین دلیل از اون مغازه که مال یه پیرزن هم هست قوری رو می ه و فرار می کنه. در ابتدا جذب ظاهر فریبنده ی این قوری می شه. 

فردای اون روز وقتی جان سر کار رفته و آلیس هم می خواد واسه یه مصاحبه ی کاری آماده بشه همون طوری که داره موهاش رو فر می کنه به صورت اتفاقی سرش رو می سوزونه و همون موقع می بینه که قوری ت خورد. با تعجب به سمتش می ره و وقتی درش رو بر می داره متوجه می شه که توی قوری چند تا صد دلار پول هست. متوجه یه چیز عجیب می شه. دوباره سر خودش رو می سوزونه و دوباره توی قوری پول ظاهر می شه. و همین طوری شروع می کنه به آسیب زدن به خودش و قوری هم بهش پول می ده. و این داستان ادامه پیدا می کنه تا وقتی جان به خونه بر می گرده و اعلام می کنه که از کار بیکار شده و اون موقع ست که آلیس داستان قوری رو بهش می گه. هر چقدر که به خودشون آسیب بزنن در قبالش قوری بهشون پول می ده. با هم قرار می ذارن که شروع به بریدن و سوزوندن بدن خودشون بکنن و تا جایی این کار رو تکرار کنن که یک میلیون دلار جمع کنن و بعدش واسه ی همیشه از شر اون قوری خلاص بشن. 

کم کم قوری یه تمایلات دیگه توی اون دو نفر به وجود میاره. حالا علاوه بر آسیب زدن به هم دیگه واسه رسیدن به پول شروع به آزار دادن دیگران می کنن. می فهمن اگر راز های دیگران رو برای هم دیگه فاش کنن و طرف مقابل آسیب روانی ببینه قوری باز هم بهشون پول می ده. همین کار رو می کنن و به پول بیشتر می رسن. 

دوباره متوجه می شن اگر در کنار مردمانی قرار بگیرن که دارن درد می کشن یا اذیت می شن باز هم قوری بهشون پول می ده.

بعد شروع می کنن به اعتراف کردن به هم دیگه. از راز هایی می گن که توی زندگی شویی از هم پنهان کردن و وقتی دلشون از هم دیگه می شکنه قوری باز هم بهشون پول می ده.

در این بین سر و کله ی یه دکتری پیدا می شه که بهشون هشدار می ده باید هر چه زودتر از شر اون قوری خلاص بشن ولی اون دو این رو قبول نمی کنن. در واقع آلیس خیلی به اون قوری دل بسته. چون الان به ثروت رسیده و هر چیزی که بخواد رو می تونه داشته باشه. خونه ی خوب، ماشین خوب، زندگی لاکچری و پر از پول. ولی دکتر بهشون می گه که این قوری باعث می شه که آدم های بدی بشن و در آخر راهشون به مرگ ختم می شه.

با این حال قوری رو پس نمی دن. 

و واقعا هم این اتفاق واسشون می افته. قوری از ابتدا اون ها رو به بازی می گیره. اولش با آسیب های کوچیکی که به خودشون می زنن بهشون پول می ده ولی رفته رفته وادارشون می کنه که به آدم های بدی تبدیل بشن. کسایی که از دیدن رنج دیگران لذت می برن چون دیدن درد مردم باعث می شه قوری بهشون پاداش بده! همین طور راز های دیگران رو فاش می کنن. بدون توجه به این که یه زندگی ممکنه از هم بپاشه. و این طوری کم کم قلبشون سرد و خاموش می شه و انسانیتشون رو از دست می دن. و اون موقع ست که برده ی اون قوریِ برنجی می شن و تهش هم به مرگ ختم می شه. 

جان به یک باره می فهمه که اصلا این داستان از اول مشکل داشته و می خواد که خودش رو از شر اون قوری خلاص کنه. به سراغ دکتر می ره و بهش می گه که می خواد قوری رو از بین ببره. ولی دکتر بهش می گه که هیچ دلبستگی به اون قوری نباید داشته باشن و آلیس به شدت به قوری علاقه منده و بیشتر روی اون داره تاثیر می ذاره و بهش می گه دیگه واسه تحویل دادن قوری دیر شده و اونا تبدیل به آدم های بدی شدن و دیگه نمی تونن از شر اون قوری خلاص بشن. ته داستان به مرگ اونا ختم می شه و قوری به دست آدم های دیگه ایی می افته. اگر اون ها آدم های خوبی باشن حرف هاش رو گوش می کنن و قوری رو تحویل می دن که از بین بره ولی اگر اونا هم برده ی قوری شدن از بین می رن و این داستان این قدر ادامه پیدا می کنه تا این که بالاخره یکی از قوری دل بکنه.

جان که از شنیدن این حرف ها شوکه می شه به خونه ی مجللشون می ره و به آلیس می گه باید این بازی رو تموم کنن و قراره این بازی به مرگ ختم بشه. و تصمیم می گیره که خودش رو بکشه. از پنجره پایین می پره و آلیس که فکر می کنه مرده راضی می شه اگر جان زنده بمونه از شر اون قوری خلاص بشه.

ولی یکی از نزدیکانشون که راز قوری رو فهمیده میاد و قوری رو می ه. جان و آلیس برای پیدا کردن قوری می رن ولی داستانی پیش میاد که به مرگ اونایی که قوری رو ین ختم می شه و بعد از دیدن مرگ اون دو نفر دیگه به طور کامل از قوری دل می کنن و دکتر میاد و قوری رو ازشون می گیره که از بینش ببره. 

تمام پولی که جمع کردن رو به دو تا از دوستاشون که وضعیت مالی خوبی ندارن می دن و به زندگی قبلیشون بر می گردن.

دکتر هم می گه که قوری برای همیشه نمی تونه از بین بره. ولی می شه جوری پنهانش کرد که دیگه کسی پیداش نکنه. قوری رو به کف دریا جایی که کسی نتونه پیداش کنه می ندازه و داستان قوریِ برنجی به پایان می رسه.

همون طوری که گفتم این یه فیلم متفاوت هست که داستان جالبی داره و اگر به این ژانر ها علاقه دارین حتما پیشنهاد می کنم ببینیدش.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها